Yağmur Gibi

Yağmur Gibi در زبان ترکی یعنی شبیه باران؛
رویای قدیمی‌ام که دوست داشتم باران روزهای یکشنبه ورشو باشم.

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
  • ۰۳/۰۴/۰۴
  • ۰۳/۰۳/۱۹

۲ مطلب در خرداد ۱۴۰۳ ثبت شده است

شنبه, ۱۹ خرداد ۱۴۰۳، ۱۱:۲۹ ق.ظ

زمانی آدم مذهبی بودم یا شاید هم ادای آدم‌های مذهبی را در می‌آوردم.
روزهای زیادی را در فضای به اصطلاح مذهبی گذراندم تا توصیف آدم‌ها را درک کنم و تحت تاثیر قرار بگیرم ولی بیهوده بود.

سال‌های زیادی گذشت و من دیگر آدم مذهبی نیستم. به جز زمانی که سرکار هستم، بیشتر مواقع در خانه هستم و کمتر چیزی مثل سابق احساساتم را به سرعت پررنگ می‌کند.
دیروز ولی وقتی با گروهی در مسجد قدیمی و تاریخی شهر بودم، احساس متفاوتی داشتم.

مسجد خلوت، ساکت، با بوی حاک و چوب و خالی از رنگ و نور شدید بود.
از بین شلوغی آدم‌ها گوشه‌ای نشستم و دیوارهای خال نگاه کردم و بعد از هزارسال احساس آرامش کردم، احساس کردم قلبم آرام شده و دیگر از شور و دیوانگی عجیب خبری نیست.
شاید غم‌انگیز است که بسیاری از رویاهایم را فراموش کردم، از همیشه تنهاترم ولی آرامم.

  • ۰ نظر
  • ۱۹ خرداد ۰۳ ، ۱۱:۲۹
  • Mavi

تسلیم در برابر جنون کلمات

پنجشنبه, ۱۷ خرداد ۱۴۰۳، ۰۱:۰۹ ق.ظ

نوشته‌بودم نمی‌خواهم بنویسم ولی نتوانستم؛
شبیه آدمی که بیش از اندازه غذا خورده و احساس سنگینی در جسمش دارد، بخاطر کلمات گفته‌نشده خیلی خیلی سنگینم و مغزم پر از صدا است.
فکر کردم اگر طولانی ترجمه کنم، یادم می‌رود و در مقابل کلمات بیشتر و بیشتر شد.

امروز سه مقاله ترجمه کردم، طولانی زیر آفتاب راه رفتم، به موسیقی Glen Hansard گوش کردم، طولانی برای (م) نوشتم که نمی‌توانم ادامه بدهم و احساس کردم دلتنگ نوشتن شدم و باید بنویسم.
شاید اسمش جنون کلمات باشد.
حالا یک چشمم روی روایت‌های کافکا است و گوشم پر از موسیقی پیمان یزدانیان و دلم می‌خواهد طولانی از تمام رورهای گذشته بنویسم.
شاید از فردا، شبی یک روایت.

خوشحالم دوباره می‌نویسم.

 

پ.ن: شب‌هایی بوده که فکر کردم دلم می‌خواهدطولانی با پیمان یزدانیان و پروانه اعتمادی صحبت کنم و امشب یکی از همان شب‌ها است.

  • ۱ نظر
  • ۱۷ خرداد ۰۳ ، ۰۱:۰۹
  • Mavi