روزهایی که ناامیدی همهی وجودم را پر میکند و فکر رهاکردن رویا و آرزوها به سرم میزند، یک مجموعه عکس نجاتم میدهد.
هربار با دیدن هر عکس بغض میکنم، عصبانی میشوم و در نهایت دوباره امید به خلق کردن زنده میشود.
برای خودم مینویسم که در نهایت باید دست از زندگی بکشم و بمیرم پس چرا امیدوار نباشم و برای آرزوهایم تلاش نکنم، حتی اگر به آنها نرسم.
سوژهی عکاسی میثم محفوظ کشوی وسایل شخصی سالمندان کهریزک است، شاید آخرین نشانه حضور آنها در میان آدمها. هرکشو انگار قسمتی از داستان آدمها را تعریف میکند.
محفوظ در زیر یکی از عکسها نوشته: «کشوها سالهاست که پر و خالی میشوند. ما فکر میکنیم که آنها پر و خالی میشوند اما این ما هستیم که پر نشده خالی میشویم، آنها میمانند و ما میرویم.»