تجربههای دنیای بزرگسالی(2)
جمعه, ۱۰ شهریور ۱۴۰۲، ۰۷:۳۶ ب.ظ
شبیه آدمهایی که در تاریکی، با روشنی کوچکی، در مسیر ناشناختهای راه میروند، شدم؛
احساسات و رفتارها و کلمات و نشانهها را در دستم گرفتهام و به شکل درستتری بخشهای تاریک وجودم را کشف میکنم.
چه احساسی دارد؟
گاهی خشم، گاهی حسرت، گاهی ترس، گاهی غرور و گاهی خوشحالی.
روزهایی بوده که فکر کردم بس است و نمیخواهم ادامه بدم، شاید از ترس و شاید از خشم یا حسرت ولی بخش بزرگسال مغزم نمیگذارد و با تمام احساسهای بد دوست دارم تسلیم این بخش باشم و دیوانگیهای عاقلانه کنم
- ۰۲/۰۶/۱۰