Yağmur Gibi

Yağmur Gibi در زبان ترکی یعنی شبیه باران؛
رویای قدیمی‌ام که دوست داشتم باران روزهای یکشنبه ورشو باشم.

طبقه بندی موضوعی

از دلتنگی

يكشنبه, ۲۵ تیر ۱۴۰۲، ۰۹:۵۰ ب.ظ

آفتاب بو دارد؟
نمی‌دانم...
من تمام امروز بوی آفتاب مراکش را حس کردم، بوی آفتاب مراکش و دمنوش به‌لیمو.
هردوی این‌ها ظاهرا بوهای معمولی هستند ولی همین بوهای معمولی امروز شبیه زنجیری من را به تخت وصل کرده‌بودند.
ظهر که از آموزشگاه برگشتم، فکر کردم تا امشب مشق‌های کلاس فرانسه را می‌نویسم، ترجمه را کامل می‌کنم، متن کارفرما را می‌نویسم ولی همین دو بوی معمولی همه‌چیز را بهم ریخت.
تمام بعدازظهر تنبور گوش کردم و تصاویر در ذهنم تکرار شد و ذهنم در لابیرنتی بی‌پایان گیر کرده بود.
و حالا؟

دلم می‌خواهد حماقت کنم.

  • ۰۲/۰۴/۲۵
  • Mavi

نظرات (۱)

با قوافی، چهارپایه‌ای خواهم ساخت

و با اوزان، سنگ سنباده‌ای

آنگاه با سگک تسمهء کمربندی،

آنها را به کول خواهم بست

و در کوچه‌ها فریاد خواهم کرد

آی ... قند شکن، چاقو،

احساس تیز می‌کنیم

 

"نصرت رحمانی"

پاسخ:
چه شعری... ممنونم.
و حالتون چطوره؟ مدت‌ها است ننوشتید.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی