شب خاکستری
دوشنبه, ۱۵ اسفند ۱۴۰۱، ۱۰:۰۴ ب.ظ
از صبح هیچ بویی را احساس نمیکنم؛
نه بوی عود قهوه و نه بوی مواد زعفران لوبیاپلو و نه بوی نرگسها و این بیبویی مستاصلم کرده و پناه بردم به نقاشیها که شاید بوی آنها را حس کنم.
نقاشیهای ناصر عصار بوی پاییز و سرما و مه و باران دارد،
نقاشیهای حسین محجوبی بوی بهار و پرتقال شیرین،
نقاشیهای آرمان یعقوبپور بوی نان گرم و شیرینی کشمشی،
نقاشیهای هانیبال الخاص بوی بعدازظهرهای ساکت و خلوت مدرسه،
پر از بوهای مختلف شدهام اما هنوز بویی احساس نمیکنم و غمگینم و دلم میخواهد با موسیقی بید مجنون احمد پژمان که همین حالا در گوشهایم است گریه کنم و بلند بگویم خستهام.
- ۰۱/۱۲/۱۵