Yağmur Gibi

Yağmur Gibi در زبان ترکی یعنی شبیه باران؛
رویای قدیمی‌ام که دوست داشتم باران روزهای یکشنبه ورشو باشم.

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
  • ۰۳/۰۴/۰۴
  • ۰۳/۰۳/۱۹

۲ مطلب در تیر ۱۴۰۳ ثبت شده است

در حل و هوای انزلی

سه شنبه, ۵ تیر ۱۴۰۳، ۱۱:۴۱ ب.ظ

هرکسی که حداقل یک‌بار انزلی را دیده باشد، غم عجیب و عمیق آن را حس می‌کند.
انزلی شهر زنده و زیبایی است اما در تمام گوشه‌هایش غم حس می‌کنی، غمی خالص که نمی‌توانی در برابرش بی‌تفاوت باشی.
شب‌هایی که غمگین می‌شوم، احساس انزلی بودن دارم و میزان غم میزان انزلی بودن را مشخص می‌کند.
شب‌هایی که زیاد غمگینم، زمستان سخت و پر از برف و مه انزلی می‌شوم و دلم می‌خواهد دور بمانم و شب‌هایی که غم کمتر است، شبیه اوایل پاییز که هنوز هوا زیاد خاکستری نشده و مرطوب است و نرم.

امروز صبح وقتی بیدار شدم، احساس کردم شبیه آفتاب بهار در یزد هستم ولی حالا با تمام قلبم احساس انزلی بودن دارم، انزلی زمستانی با مه عمیق و برفی که قطع نمی‌شود.
شب‌های این‌طوری دلم می‌خواهد شبیه شخصیت فیلمی تاس بندازم و شماره تلفنی را بگیرم و با آدم ناشناسی حرف بزنم و بشنوم و در میان حرف‌ها یادم برود چقدر انزلی بودم. 
امشب هم همینطور؛
امشب هم دلم می‌خواهد غریبه امنی تماس بگیرد و حرف بزنیم و موسیقی گوش کنیم و یادم برود انزلی بودم. 
دلم می‌خواهد غریبه امنی باشد ولی اگر الف. ب باشد و حافظ بخواند، انزلی بودن تا مدت‌ها از یادم می‌رود.

  • Mavi

دوشنبه, ۴ تیر ۱۴۰۳، ۱۱:۲۲ ب.ظ

امروز بعدازظهر که زیر آفتاب نشسته بودم و به موسیقی ژاکلین دوپره گوش می‌کردم، جسمم در خانه بود ولی فکرم هزارجای مختلف و پراکنده بین خاطره‌ها.
قبل‌تر با یاداوری خاطرات بیشتر غمگین می‌شدم تا خوشحال. امروز ولی بیشتر لبخند زدم و آن غم انگار هیچ‌وقت نبوده است.
امروز بعد از مدت‌ها به خودم افتخار کردم که دوام آوردم و بزرگ شدم و پررنگ‌تر شدم و با آدم‌های فوق‌العاده‌ای آشنا شدم و عاشق شدم و رهایی را یاد گرفتم.
امروز احساس کردم شبیه ژاکلین دوپره هستم که با چشمان بسته و با لبخند ساز می‌زند و رهاترین آدم دنیا است.

  • Mavi