برای فواد نوشتهبودم روحم شبیه پارچه حریر سفید نخکشی شده و مثل قبل زیبا و درخشان نیست.
و فواد برایم نوشت گاهی باید روی قسمتهای نخکششده را بپوشانی تا یادت برود و ادامه بدهی و زندگی کنی.
تمام دیروز بعدازظهر فکر میکردم که چطور میشود بخشهایی از روحت را بپوشانی و چطور میشود فراموش کنی، این همان کشتن نیست؟
دیشب ولی بودا جوابم را داد که گاهی با کشتن زنده میشوی.
روزی که پیش مسیح بودم، فکر کردم دوباره شوریده میشوم؟
حالا میدانم اگر شوریده نبودم، توان کشتن خودم را نداشتم.
- ۰۲/۰۹/۱۰
فراموش کردن برای جلو رفتن بعضی وقت ها لازم است و بعد که به جایی رسیدی که توانایی پردازش داشتی، میتوانی گذشته را باز کنی و با قدرت بیشتری ادامه دهی