Yağmur Gibi

Yağmur Gibi در زبان ترکی یعنی شبیه باران؛
رویای قدیمی‌ام که دوست داشتم باران روزهای یکشنبه ورشو باشم.

طبقه بندی موضوعی

دلتنگی‌های کولی سابق

يكشنبه, ۱۴ خرداد ۱۴۰۲، ۰۹:۲۵ ب.ظ

دیروز ظاهرا اصفهان بودم ولی فکر و روحم هزار جای دیگر؛
صبح با دیدن مریم شروع شد و بعدتر وقتی نامه آقای «ث» در مجله را خواندم، دلتنگ کاشان شدم و بعدتر، وقتی تمام شب با «ع» حرف می‌زدیم، من فکر کردم کاش کاشان بودم و قدم می‌زدم و با آدم‌های محبوبم صحبت می‌کردیم.
دیروز موقع قدم زدن در چهارباغ، قبل از رسیدن مریم، پیرمردی جلوی من نشسته بود و آواز می‌خواند و من یاد یزد افتادم، یاد زورخانه صاحب‌الزمان در میدان امیر چخماق با آن آواها و معماری فوق‌العاده.
عکس لوکاس از دانشگاه کراکوف هم من را دلتنگ لهستان کرد و فکر کردم به وصال می‌رسم یا نه.

گاهی فکر می‌کنم در جهان دیگر کولی بودم؛
هرزمانی جایی در سفر با روحی شیدا وگرنه این همه دلتنگی برای مکان‌های مختلف طبیعی نیست.

و کاش آن‌قدر آزادانه زندگی می‌کردم که کاری جز در سفر بودن نداشتم.

  • ۰۲/۰۳/۱۴
  • Mavi

نظرات (۶)

یاد فیلم شکلات (۲۰۰۰) افتادم

دیدین؟

پاسخ:
جزو فیلم‌های محبوبمه. فوق‌العاده است.نه؟

رها بودن حس دوست داشتنی هست.

آدمو به خودش پس می ده ولی حیف... 

پاسخ:
حیف از ناممکن بودن در خیلی مواقع.

بله، هم خوش ساخته، هم پرمعناست.

آلبوم موسیقیش هم شاهکاره 😍

پاسخ:
شما زیبایی‌شناس هستید.

ناممکن نیست به نظرم.

فقط گذشتن از خیلی چیزها و سختی زیادی داره. گمونم می شه با همین موردی که تعریف کردین یه رهایی کوچک و موقتی رو تجربه کرد و ازش لذت برد. 

پاسخ:
فکر می‌کنم باید برای رسیدن به این رهایی‌های کوچک بیشتر تلاش کنم.
  • یاسمن گلی :)
  • کاش میشد آزادانه زندگی کرد :)

    پاسخ:
    سخته و رسیدن بهش زمان‌بر ولی ناممکن نه. 
    فقط باید خیلی عاشق رها بودن باشی.

    کاش در زندگی بعدی‌مون جهان‌گرد باشیم. 

    پاسخ:
    واقعاً امیدوارم.
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی