Yağmur Gibi

Yağmur Gibi در زبان ترکی یعنی شبیه باران؛
رویای قدیمی‌ام که دوست داشتم باران روزهای یکشنبه ورشو باشم.

طبقه بندی موضوعی

پنجشنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۹:۲۵ ق.ظ

در میان عکس‌های نصرالله کسرائیان از اقوام مختلف ایران، عکسی وجود دارد که من شیفته تماشای آن هستم؛
عکسی از یک زن، پابرهنه نشسته در آستانه در و خیره به دوربین.
زن به دوربین خیره شده و صورتش خالی از هر احساسی است، انگار مدلی باشد که تنها از سر انجام وظیفه در مقابل دوربین نشسته است.

من روزهای زیادی به عکس نگاه کردم و فکر کردم اسم او چیست، اهل کجا است، در آن لحظه چه فکری در سرش بود، در آن لحظه چه احساسی داشت، در آن لحظه چه می‌خواست.
جوابی برای هیچ‌کدام از این سوال‌ها پیدا نکردم ولی روزهای زیادی فکر کردم دلم می‌خواست شبیه این زن باشم؛
روزهای زیادی دلم می‌خواست شبیه این زن بدون هیچ احساس و فکری، بدون هیچ حرفی، بدون ارتباط داشتن با آدمی، تنها به تماشا بنشینم، به تماشای آدم‌ها و حرکات و کلمات‌شان، به تماشای اتفاقات روزمره، به تماشای ساده‌ترین تغییرات.
فقط تماشا کنم و هیچ کاری در مقابل انجام ندهم.

 

بالاترین: پدر عکاسی قوم‌شناسی و مردم‌نگاری ایران با انتشار یک عکس قدیمی،  پرده از عشقی 50 ساله برداشت.

  • ۰۲/۰۲/۲۸
  • Mavi

نظرات (۲)

نگاه سوژه خیلی نافذه!

اگر اشتباه نکنم این عکس دهه ۴۰ و در لرستان ثبت شده. اقای کسراییان درباره‌ش نوشته بود: از همان فاصله که عکس را گرفتم، عاشقش شدم. نه کلمه‌ای بین‌مان ردوبدل شد، نه خواستم بدانم کیست، و هیچ‌گاه هم دیگر ندیدمش...

تماشاگر بودن خیلی لذت بخشه :)

قبلا توی یه جایی دور و محروم از بالکن به تماشای آدم ها می نشستم. ادم هایی که خیلی با من فرق داشتند از هر لحاظی. ولی حس لذت و بخش و اعتیاد آوری به همراه داشت. 

پاسخ:
چه لذت خوبی تجربه کردید، فوق‌العاده بوده.
و راستی،
الان همه‌چیز خوبه؟ مشکلات رفع شده؟
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی