واگویههای یک نادم
میم بارها برایم نوشتهبود ما قادر به تغییر بقیه نیستیم، آخرین بار چند روز قبل و در جواب پست قبل بود.
هرباری که میم یادآوری میکرد، فکر میکردم حتی اگر آن آدم در رنج باشد و به سمت نابودی میرود؟ و بین دوراهی گیر میکردم و جوابی نداشتم.
دیشب ولی جوابم را گرفتم؛
دیشب فهمیدم حتی اگر آدمی در رنج باشد و به سمت نابودی هم برود، ما توانایی تغییر او را نداریم و هر تلاشی در نهایت به رنج درونی خود ما ختم میشود.
از دیشب تا الان نگرانی و خشم و درد زیادی تحمل کردم که میتوانست اصلأ نباشد ولی حماقت من باعث آن شد.
الان فکر میکنم شاید اگر این رنج و از دست دادن را تحمل نمیکردم، به این جواب نمیرسیدم و در نهایت این رنج ارزش این آگاهی را داشت.
الان چیزی درونم خالی شده، احساس خستگی میکنم و احساس میکنم نیاز دارم کمی خودخواهتر باشم و شاید نیاز به خشم میم تا از این به بعد بیشتر به حرفهایش فکر کنم.
- ۰۲/۰۲/۱۱