تصمیم گرفتهبودم مدتی ننویسم و به جای آن بخوانم و ببینم و گوش کنم اما زهی خیال باطل، شلوغیهای آخر ترم آموزشگاه و ترجمه ناخواسته و غم مانع همهی برنامهها شد و تصمیم گرفتم حداقل به وبلاگنویسی برگردم تا ذهنم کمی آرامش پیدا کند.
دو روز پیش لوکاس عکسی از کوههای کراکوف را فرستاده بود و من بیشتر از همیشه دلتنگ لهستان زیبایم شد و دلم آرامش آنجا را خواست اما دوستم استعداد عجیبی در خراب کردن رویاها دارد و بلافاصله از شرایط بد اقتصادی و اجتماعی لهستان و شلوغی مرزها گفت تا مطمئن شوم هیچجای جهان مدرنیته آرامش و صلح حقیقی وجود ندارد.
من حالا بیشتر از همیشه ترس دارم که مدرنیته و حماقتهای آدمبزرگها رویاها را خراب میکند و جز بدبینی چیزی بهجا نمیگذارد اما به قول لوکاس در نهایت پناهی جز امید و رویا نداریم و باید تلاش کرد.
این میان از دیدن تصویرگریهای قشنگ Giulia Pintus Render هم لذت ببرید.